(سیف فرغانی)
افلاکیان هنوز به سر خاک می کنند زان گردها که خاست زمیدان کربلا
(تاثیر تبریزی)
از هجوم اشک در گرد ستم خوابیده ام جیب ودامانم زجوش این شهیدان کربلاست
(بیدل دهلوی)
بر نیزه کرده ای سر گلدسته ی رسول ای روزگار خوش گلی آورده ای به بار
(میرزا صابر زواره ای)
از خوان سر محاسن شه چون خضاب شد آن لحظه از کسوف به در آفتاب شد
(محمد حسین آذر بایجانی)
بر زمین کربلا بارید ورفت لاله در ویرانه ها کارید ورفت
(اقبال لاهوری)
روز عاشورا چو شاه کربلا سید مظلوم سبط مصطفی
جمله یار ویاورانش کشته شد پیکر ایشان به خون آغشته شد
یکه وتنها به میدان رو نهاد رفت ودر جای بلندی ایستاد
اینچنین می گفت شمس المشرقین باد قربان شما جان حسین
(صامت )
برچسب : عاشورایی, نویسنده : zinabazade بازدید : 106