ای فلک شد کشته شاه انس و جان از دست تو الامان ای بی مروت الامان از دست تو
زآتشی کافروختی از فتنه در این خاکدان در تن او را سوخت جان ناتوان از دست تو
بسکه بر دوشش نهادی بار اندوه و بلا تیر قد دلکشش شد چون که من از دست تو
در عزای یاوران سر وقد ماه روی شد ز چشم خویشتن اختر فشان از دست تو
در لب و نهری که بود آن نهر مهر مادرش از عطش خشکش زیان شد و دهان از دست تو
از کف شمر شرید زشت خوی بد نژاد عاقبت بیرون نبرد آن شاه جان از دست تو
پیکر پاکش که بودی زینت دوش رسول شد به دشت کربلا در خون طپان از دست تو
در میان خاک خون که میزد دست و پا زد به پهلویش سنان نی سنان از دست تو
از پی یک بند شلوارش دو دست نازنین از بدن ببرید آخر ساربان از دست تو بجدل بی دین ربود انگشت با انگشتری دیوآسا زان سلیمان زمان از دست تو
اختر طوسی که باشد نوحه خان اهل بیت
از زمین آهش رود بر آسمان از دست تو
برگرفته از کتاب در کربلا چه گذشت شیخ قمی
اربعین حسینی...برچسب : نویسنده : zinabazade بازدید : 65