طبری از هشام از پدرش محمد بن سائب از قاسم بن اصبغ نباته نقل کرده :که کسی که در شهادت حسین علیه السلام حاضر بوده برای من گفت که چون قشون حسین مغلوب شد ،سو ار شد و به سوی فرات رفت،
مردی از بنی ابان بن دارم گفت: وای بر شما ،میان او وفذات حایل شویدمبادا شیعیانش به او بپیوندند گوید اسب خود را راند و لشکر دنبال او رفتند راه افراد را بر حسین علیه السلام بستند و حسین فرمود خدایا او را تشنه کن و آبانی تیری به چانهی حسین علیه السلام زد او تیر را کشید و دست گشود و پراز خون شد و فرمود بارخدایا از آنچه با پسر دختر پیغمبرت میشود به تو شکایت کنم و خدا طولی نکشید خداوند عطش را بر آن مرد مستولی کردو سیراب نمیشدقاسم ن اسبغ گوید: من هم با کسانی بودم که باد او را میزدند شربت شکر و جام شیره و کوزهی آب حاضر بود و میگفت وای بر شما تشنگی مرا کشت یک کوزهی آب یا قدحی که خانوادهای را سیراب میکرد به او میدادند مینوشید و از لب باز میگرفت اندکی میخوابید باز فریاد میکرد وای بر ما و شما به من آب دهی تشنگی مرا کشت به خدا چیزی نباید که
شکمش مندی
شتری ترکیداز کتاب در کربلا چه گذشتشیخ عباس قمی اربعین حسینی...
ما را در سایت اربعین حسینی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zinabazade بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 3:23